خب عزیزم بهتره سیاست و درایت بخرج لدی و نذاری دهن همسرت روت باز بشه و عادت کنه به حرف بد زدن.این هنر ماست که احترام دیگرانو جلب کنیم.ما باید جوری رفتار کنیم گه امسرمون به خودش اجازه بی احترامی نده.
درسته مردا هم باید همینطور باشن اما خب به هر حال این حالت تو اقایون کمتره.فقط وقتی عصبانی هستید هیچی نگو.اصلا سکوت کن.یا برو تو یه اتاق دیگه.یا یه کار دیگه کن.شما دشمن هم نیستید که عشق همدیگه هستید فقط گاهی سو تفاهم پیش میاد و اینم طبیعیه.به نظرم امین امشب با همسرت صحبت کن که اگر ناراحته بیاد مستقیم به خودت بگه و تو هم همینطور.همچنین موقع دلوا توهین نباشه اصلا.و هر دو این شرایطو رعایت کنید.و اگر همسرت گفت من ناراحتم سریع بهت بر نخوره و جانبداری نکن.
اره عزیزم.این حالت لطف خداست که قرار داده تو وجود زن و مرد.گاهی میبینی چنان کار بالا گرفته که مبگی دیگه ریختشم نبینم ولی به واسطه اون محبتی که خدا قرار داده دوباره زندگیت شیرین تر از قبل میشه.فقط با سیاست و درایت.عزیزم مردا خود کنترلیشون کمتر از خانماست.این ما خانما هستیم که باید مدبرانه رفتار کنیم.و اختیار امور را دست بگیریم.حالا اگه دوست داری بگو تو چه زمینه ای بیشتر بحثتون میشه
متاسفانه اولش من حرف زد زدم و به خانواده اش بی احترامی کردم و الان نزدیک ده روزه که خونه بابامم و حالا قراره یک شنبه بیاد با باباش حرف بزنیم باورتون نمیشه تو این ده روز انگار اندازه ده سال گذشت من چون خودم مقصر بودم زنگ زدم و به اصرار زیاد ازش خواستم بیاد تا حرف بزنیم اومد تو ماشین حرف زدیم و ازش کلی عذرخواهی کردم ولی اونم خوب تحقیرم کرد و مدام بهم میگفت نمیخوام میخونم جدا شم ولی بازم اصرار و التماس کردم که منو ببخشه و بهم یه فرصت دیگه بده چون واقعا حرفای که بهش گفته بودم الان خودم لهش فکر میکنم خجالت میکشم بخدا که چرا من این حرفارو بهش زدم و تا میتونستم غرور و شخصیتشو زیر پام له کردم الان بشدت پشیمونم ولی خب فایده ای نداره
من متاسفانه خیلی حساسیتم بالاست و سر کوچیک ترین موضوع ها ناراحت میشدم و گریه میکردم همسرمم اصلا طاقت ناراحتی منو نداشت و سریع میومد که از دلم دربیاره ولی من که تموم نمیکردم انقد میگفتم تا میوفتاد سر لج البته اون دختر قبل اینجور بود این دختری که تو این ده روز از خودم ساختم یه خانم قوی و باسیاسته
عزیزم کاش نمیرفتی خونه پدرت😢
ما همتا دلت بخواد توهین و تحقیر داشتیم ولی منهیچ وقت برا قهر نرفتم چون میدونستم اطرافیان یا از دلسوزی یا دشمنی کارو خرابتر میکنن
عزیزم یه چیزی بگم مطمئن باش بخاطر چندتا فوش طلاق نمیگیرین
ولی همسرت الان خودشو بی رغبت نشون میده که فردا برگشتی هر حرفی زدی بگه بفرما برو
زیاد اصرار نکن به همسرت ولی از طرفی با پدر و مادرت هماهنگ کن که بی احترامی نکنن تو قراریکشنبه
و میانجیگری کنن
نه تورو خورد کنن نه همسرتو
آره قراره همین اتفاق بیوفته ولی خدا میدونه تا یکشنبه چی به من میگذره اینجا نه که اذیت بشما نه اصلا پدر و مادر هرکسی عزیزترین آدمای زندگیشن از این نظر میگم که یعنی فکرم خرابه و هزارجور فکر میکنم نه خواب دارم نه خوراک کارم شده فقط گریه
گلمعمر روزای بد کوتاهه همه چی درست میشه ان شاءالله
منم برات دعا میکنممیگن دعا در حق فرد غریبه زودتر مستجاب میشه☺️
منخیلی عذاب کشیدم از دست مادرشوهرم
دلیل ۸۰ درصد دعواهای ما بوده زنیکه ولی خوب سنمکمبود و بی تجربه بودم
الان با خنده و شوخی حرفمو میزنم هم دلم خنک میشه هماون فکنمیکنه با هالو طرفه
چند سالته؟
اگه زیر ۲۰ هستی که طبیعیه این زودرنجی و حساسیتت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
