قطعا
یه ماجرای واقعی خوندم که یه مردی خواب دوستش رو میبینه که خیلی حالش بده و میره پیش پسرش که کنار رودخونه داشته کارگری میکرده میگه واسه پدرت یه خیراتی بده میگه اون برای من چیزی ارث نذاشت باشه حالا به خاطر تو یه سطل آب میریزم اینجا (اینو به مسخره میگفت)
شب دوباره مرده خواب دوستش رو میبینه که خیلی اوضاع خوبی داره و خوشحاله تعجب میکنه میگه چی شد که نجات پیدا کردی ؟ میگه پسرم به نیت من یه سطل آب ریخت کنار رودخونه یه ماهی از آب بیرون افتاده بود با آبی که پسرم ریخت اونم برگشت به رودخونه و زنده موند همین کارش کلی بهم ثواب رسوند!
این یعنی ارحم الراحمینی خدا که به هر بهانهای دنبال بخشش بنده هاشه