چطور با غم از دست دادن عزیزانتون کنار اومدید
من حدود ماه مادر و مادربزرگ عزیزم رو خیلی دردناک از دست دادم ظاهرم آرومه ولی درون گیر نی هست که مادام بر صورتش چنگ می زنه ،چیزی شبیه یک شهر تبدیل شده به تلی از خاک به خاطر عزیزان زنده ام خیلی حفظ ظاهر می کنم اما واقعا دیگه از توانم خارجه....
عزیزم یکی از تاپیک هام در مورد مرگ پدر هست
دوستان خیلی خوب مشاوره دادن
میتونی استفاده کنی
خدا بهتون صبر بده ایشالله غم اخرتون باشه واقعا خیلی سخته🥲💔🖤
خدا بهتون صبر بده به نظرم سخت ترین امتحانی که خدا از بنده هاش میگیره همینه مرگ مادر،پدر،فرزند و کلا هر عزیزی که گوشه ای از قلب ادمو داره...اما زندگی همینه خیلی تلخ اما عاقبت همه همینه فقط ترس اینه که اول نوبت کیه که این داغو تحمل کنه💔💔💔
برو مشاور.. خودت رو خالی کن نزار تو دلت بمونه... زمان بهترین مرهمه
منم دقیقا مث تو ام
دلم خیلی تنگه...
روحم خسته شده
همش خیالم پر می کشه به روزایی که بودن ... بعد انقد درگیر میشم که اعصابم به هم میریزه، سر بچه هام خالی می کنم🤦♀️
لطفا تو خودت نریز لطفا اینکارو با روح و جسم عزیزت نکن احساساتت رو بروز بده نذار روحت پیر شه و داغونت کنه برو سر مزارشون گریه کن خیرات کن هرجا دلت گرفت اشکبریز درد و دل کن با نزدیکات غمتو با حرف زدن بریز بیرون
الان تبدیل شدم به یه آدمی که فقط دارم زندگی رو می گذرونم
فقط دلم نمی خواد بچه هام زندگیشون تلخ شه
واسه اونا رو پا هستم و واسه پدرم😔که خیلی داغون شد
روحشون شاد پسر عمه ی منم 5روزه فوت شده 39ساله،سه تا بچه کوچیک داره،7ساله 4ساله،5ماهه،پنج ماه پیش پسر خواهرم،دوسال کمترپسرم،یکسال نشده دخترعمم،تواتیش سوخت خیلی خیلی خیلی سخته
