ای خواهر دلت خوشه من بابام رو دعوت میکنم اما نمیاد خونم پیش شوهرم آبروم میره
دعوا های پدرم با مادرم سختی های مادرم رو که میبینم حالم بد میشه اما انقدر مادرم انسان بی نظیریه نذاشته تو روحیه ما اثر بزاره و چون ادم مثبت نگریم همشون رو سعی کردم فراموش کنم
الانم سه ساله درگیره ناباروریم خسته شدم از دکتر رفتن
سخت ترینش روزایی بود ک بابام تو بیمارستان بود و بعد دوماه هر روز بیشتر اب میشو اخر فوت شد
خدا میدونه ک تو اون دوماه چه به سرمون گذشت
و خودمم تا سه سال با مادرشوهرم زندگی کردم
هر روز آب میشدم
میمیردمو زنده میشدم
اخ
وقتی خاله هام به بابام تهمت زدن ک بهم چشم بد داره داییم مادرمو کتک زد
اخرشم معلوم شد دروغه
هزاران هزارتای دیگه 19سالمه اما تا 15سالگی همش باید دعواها و کتک کاریه پدر مادرمو میدیدم
مادرم نتونست جونی کنه اخرشم سیاتیک گرفت همش درد داره😭
ازنظر مالی زیاد.
ولی خب مالی باز قابل حله خدا به هیچ کس مریضی نده بچم یه چند باری بد مریض شده واقعا اون دنیامو دیدم.
سخت ترینش این بود که رل خودم که حیلی پولدار بود و دید من یه مشکلی دارم حاضر نشد بهم پول قرض بده خیلی ادعای عاشقی میکرد و گنده حرف میزد ولی اکسم پول به اون زیادی رو همون شب ریخت حسابم بدون اینکه بپرسه پولامو کجا خرج میکنی؟
افسردگی که کم کم دارم حسش میکنم ولی نیمخوام بپذیرمش🙃
فک نکنم هیچ کس اندازه من سختی کشیده باشه .... نمیتونم داستان زندگیمو بگم چون خیلیا میدونن اینجا عضوم وگرنه لو میره کاربریم ... ولی تلخ ترین بخشش برام این بود ک بابامو ایزی لایف کنم و بشورم 💔 این فقط ی بخش ک زجرایی بوده ک کشیدم
عزیزم
درکت میکنم
منم پدرم مریضه خانوادم تحت فشار
شوهرم یه مرد بیخود و عصبیه ولی حامی ندارم ک بتونم طلاق بگیرم
مدام اذیتم میکنه منم بچه سه سالمو مجبور میشم کتک بزنم
و خیلی مشکلات دیگه ک اینجا جاش نیس بگم 😑
مثل خودت که گفتی. برای من ذره ذره آب شدن بابام جلوی چشمام سرطان لعنتیش فوتش روز تولدم دقیقا دو ماه بعد عروسیم. خانواده شوهرم که خیلی اذیتمون کردن و...
الان سینه ام دردمیکنه چن ماه چن تا دکترم رفتم همه میگن هیچی نیس ولی درد داره میزنه به بازوم یا پشتم
سلام دوست عزیزم.من یه کانال دارم به اسم ماه و داخلش پادکست درباره انرژی و کارما و ارزشمندی و حال خوب و روابط عاشقانه و لذت بردن از زندگی و... میزارم خوشحال میشم جوین شین
https://t.me/zahraaaa7777mojeze
