سلام
دوستان جاریم دوروزه زایمان کرده
و ما یکساله رفت امد نداریم برادر شوهرم گفته بود با من رفت امد نکنه بخاطر یه دلیل مزخرف ک همه حق رو ب من دادن چون کاملا بیخودی بود و از حسادت اینجوری گفته بود
حالا ک زایمان کرده شوهرم میگ نمیرم منم نمیخام ک برم ولی دوس دارم شوهرم بره میدونم ک من کوچیک میشم ب رفتنش ولی نمیخام خاطره بدی براشون بمونه از طرفی چون بچه دار نمیشم نمیخام بگن از حسادتش نزاشت داداشم بیاد
خودمم میخام جاریمو دیدم بهش تبریک بگم از طرفی دودلم چون برادرشوهرم به اون یکی جاریم گفته بوده ک من تو زندگیشون دخالت میکردم نمیدونم زنگ بهش بزنم یا بزارم وقتی دیدمش تبریک بگم چون همسایه دیوار ب دیواریم یا اینکه کلا بیخیال بشم
چون روزای خوبیو کنار جاریم داشتیم دوس دارم مادر شدنشو تبریک بگم کلی هم گریه کردم برا این موضوع الانم با گریه تایپ کردم چون واقعا ناراحتم ک نمیتونم ببینمش از طرفی نمیخام شخصیتم خورد شه پیششون حتی به شوهرمم بروز ندادم ک چقد ناراحتم از این موضوع توروخدا یه راهکار منطقی بهم بدین