همه عمر برندارم سر از این خمار مستیکه هنوز من نبودم که تو در دلم نشستیتو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتددگران روند و آیند و تو همچنان که هستیچه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکنتو چو روی باز کردی دَرِ ماجرا ببستی
سیب زمینی سرخ شده با سس، خوراک لوبیا، عدسی و... میان وعده بخور، میوه زیاد بخور، هر وقت بیرون میری حتما خوراکی بخر بخور
«زندگی مینیمالیستی» یعنی بازگشت به سادگی، به اصلِ آنچه واقعاً مهم است. یعنی فهمیدن اینکه شادی در داشتن چیزهای بیشتر نیست، بلکه در داشتن چیزهای درست است. وقتی مینیمال زندگی میکنی، ذهنت سبکتر میشود. دیگر لباسهایی که سالهاست نپوشیدهای ذهنت را شلوغ نمیکنند. دیگر اشیای بیاستفاده در گوشهی خانه یادآور گذشتهای نیستند که رهایش نکردهای. تو یاد میگیری که آنچه ارزش نگهداشتن دارد، عشق است، آرامش است، لحظهای با چای گرم و آفتاب روی پنجره🌾 اگه دوست داری به جمع مینیمالیست ها ملحق بشی بهم بگو تا لینک تاپیک رو بهت بدم 🥰
هرکاری میکنی فقط قرص چاقی نخوری،من خوردم بیچاره شدم
بعداز یازده سال اعتیادبه شیره ی تریاک تصمیم گرفتم ترک کنم،اگه اومدی تو تایپیکم،اگه ممکنه برام دعا کن،اینجا مینویسم تا بمونه،تا یادم نره چقدر شکست خوردم،چه حرفهایی شنیدم،چندبار شکستم،چنددفعه شرمنده شدم،چه چیزایی رو از دست دادم.سرمو عین کبک تو برف کرده بودم و فکر میکردم کسی نمیفهمه معتادم غافل از اینکه همه خبر داشتن ولی جرات نداشتن بروم بیارن.اینجا مینویسم تا یادم بمونه ترک کردن اونقدرایی هم که فکر میکردم آسون نیست،همیشه میگفتم من هروقت بخوام سریع و سه روزه ترک میکنم،اما الان دوسال طول کشید،دوسال زمان برد که من فقط بتونم وسوسه ی مواد رو تو دلم ازبین ببرم. این سختیها تاوان روزاییه که ازخوشی و سبکی احساس میکردم تو آسمونم اما خبر نداشتم این سبکی بخاطر افتادنم تو یک چاه عمیقه.