تو سرویس یه خانمی تمام مسیر بهم زل زده بود سنگینی نگاهش رو احساس کردم ولی نگاش نکردم وقتی پیاده شدم دوستم بهم گفت این خانمه کی بود انقد بد و خیره نگات میکرد گف من ترسیدم بخواد بکشتت با کینه و نفرت نگا میکرد منو دوستم طرف راست بودیم اون طرف چپ سرشو کج کرده بود و زل زده بود بهم یکم بیرونو نگا میکرد بعدش دوباره منو میترسم فردا دوباره باشه چیکار کنم ولی خب دلم میخواد ببینمش کیه مشکلش چیه