سلام
مامانم شب تا صب باهاش دعوا میکنه بیچارش کرده نمیزاره هیچ پیشرفتی بکنه کاری کرده که تو سرش غده ،قلبش جدیدا درد میکنه میگه باید ازدواج بکنی درحالی که۱۹سالشه فقط، بهش میگه تو پیری،انقد زیاده کاراش ک نمیتونم تایپ کنم
چ بلاهایی ک سرخودمو خواهرم اورد ای خدا
الانم باهاش دعوا کرد رفت تو اتاق درم بست داره گریه میکنه بابام طرف مامانمو گرفت اجیمم چن بار خواس خودکشی کنه جلوشوگرفتم دلم براش میسوزه خیلی تلاش میکنه ک باهاش خوب باشه ولی اون نمیخواد
شما میگید چیکار کنم لطفا بگین دعاتون میکنم