نقل قول از دوستم ؛ ( ب چشم نديدم)
باباي دوستم تو جبهه فلج ميشه
بعد بهش درصد جانبازي خيلي بالا ميدن
ميره امام رضا شفا ميگيره و از جاش بلند ميشه
سمت مشهدم زندگي ميكردن
بعد ميره درصد جانبازيشو ميبخشه
خلاصه ك اين برا خيلي قديم بوده
دوستمم حتي باباشو روي صندلي نديده
توي كتابي ك خاطرات جنگ دوست باباش بوده
خونده