2777
2789
عنوان

موندی تو خونه،ترشیدی

519 بازدید | 21 پست

سلام دوستان،من یه دختر۲۲سالم که دانشجوام،از لحاظ ظاهری قیافمو دور و بریام خیلی دوس دارن و اکثرا تعریف کردن(بخدا تعریف نمیکنم)درسمو دارم تموم میکنم و تو زندگیم هدفهای مهمتری دارم و تا سن ۲۵سالگی نمیخوام ازدواج کنم و بهش فکر نمیکنم،از سن ۱۷سالگیم خواستگار داشتم .الان که ۲۲ سالمه تو این مدت فقط یکی دونفر بودن که مناسب من نبودن گرچه اگه بودنم قصدم ازدواج نیست گفتم،الان دخترای فامیلمون بزرگ و کوچیک اکثرا ازدواج کردن و من بدبختیام یساله که شروع شده،مامانم تا چیزی میشه بهم میگه تو ترشیدی،موندی خونه،تا آخر عمرت کنار ما هستی،هیچکس سمتت نمیاد و...از این حرفای قدیمیا،بخدا دیوونه شدم از دستش نمیتونم دیگه تحمل کنم هربار میگه بهم درسته قصدشو ندارم ولی دلم میشکنه چون مادرمه وقتی اینطور فکر میکنه من چطور باید خوشحال باشم؟تا الان بالای ۱۰بار دخترای فامیلو کوبیده تو سرم،فشار عصبی داره بهم میده امشب انقد گف دیگه واقعا گریم گرفت و بازم دلم شکست،دیگه نمیدونم چیکار کنم از دستش بعضی وقتا فقط میخوام فرار کنم از دستش و بزارم برم،لطفا شما بگید چیکار کنم


مامانی عزیز لطفا هیچوقت به دختراتون این حرفارو نزنید با گفتن این حرفا حس بی ارزش بودن به آدم القا میشه،چرا باید وجود من با ازدواج معنی دار بشع؟؟؟؟با دختراتون دوست باشید به هدفاشون اهمیت بدین لطفا نه اینکه دلشونو بشکونید🥲

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

برا مادرت متاسفم من ک دوتا دختردترم میزارمشون رو تخم چشام بزرگشون میکنم

گفته بودی که چرا محو تماشای منی، آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی، مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود، ناز چشم تو به قدر مژه برهم زدنی

ببين من ٢٩ سالمه تا حالا مامانم بهم يه بار نگفت شوهر كن هميشه ميگفت درستو بخون كارتو واسه خودت بزن ولي الان كه فكر ميكنم ميگم كاشكي يه وقتايي مامانم بهم سخت مي گرفت كه به ازدواج فك ميكردم 

حرف دلش نیست میخواد تحریکت کنه که شوهر کنی درواقع دغدغه خودشه متاسفانه پدر مادرا میترسن دخترشون ازدواج نکنه واین واسشون افت داره جلو اره واوره وشمسی کوره🥸

..رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ..پروردگارا، و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن‏.

درکت میکنم 

همش ۱۲سالم بودم تیز هوشان قبول شده بودم مادرم فقط بخاطر اینکه داداشم زن ۱۲ساله گرفت اینقدر منو تحت فشار گذاشت ک از مدرسه نیز هوشانم بر گشتم مدرسه نمونه همش بهم میگفت همسنینا نصفش هم نمیشی زیر فشار عصبی گم شده بودم فقط چون مادرم بود حرفاش عذابم میداد ۱۳سالگی ازدواج اجباری کردم ولی خواستگاری رو قبول کردم ک راهش چند شهر دور تر از مادرم بود حالا همش میگه غلط کردم کاشکی ترشیده بودی ولی پیش خودم بودی




من ۲۴ سالمه مامانم بعضی وقتا حس می کنم دوس داره ازدواج کنم ولی من کلا از قبل هم بهشون گفتم زیر ۲۸ ازدواج نمی کنم.هر چقدر هم بقیه تیکه بندازن مهم نیس برام

تیکرم برای بارداری نیست🩵
دورت بگردم ناراحت نباش مامانا اینجوری میگن که سیخ بزنن عروس بشی. غصه نخور نفس همین که صبوری می‌کنه ب ...

عزیزم شنیدن این حرفا از دهن غریبه ادمو ناراحت نمیکنه ولی مادر آدم وقتی میگه آدم دلش میشکنه🥲

برای مامانت متاسفم

واقعا دختر داشتن خیللللی سخته

باید خیلی عاقل باشی خیلی مراقب باشی

دلشون نازکه با یه حرف میتونی تا همیشه یه خاطره بد تو ذهنشون بکاری

ول کن مامانتو فکر کن داره با خودش حرف میزنه

زودتر درستو تموم کن برو سرکار که زیاد نبینیش

🌷
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792