تاپیکهای قبلم رو بخونید می فهمید قضیه زندگیم رو فقط بگم دلم دیروز خیلی برای بجه هام سوخت تو روز پدر پدری که زنده است ولی بچه هاش رو فروخت دخترم می گفت هرسال جشن می گیریم امسال بابا نیست پیشمون
چند تا بچه داری ؟
من جات بودم زنیکه رو پیدا میکردم یه دل سیر کتکش میزده اخه زن پنجاه ساله اومده زندگی دوتا جوان و بادونا طفل معصوم بهم ریخته
تاپیکاتو‌خوندم عزیزم خدا خودش کمکت کنه خیلی سخته
اینقدر حرصی شدم میگم کاش میتونستی پول بدی به یکی اون زنیکه رو چنان بزنه که از زندگی ساقط شه😡بعد تف بنداز تو روی شوهرت که اینقدر پسته.نمیگه بچه هام کجان چی میخورن چی کار میکنن؟ اصلا دلش تنگ نمیشه واسه این دوتا طفل معصوم؟
پن می دونم خود خواهرش زنگ زده بود بهم می کفت از تعجب شاخ د نیارم مدری که هشت ماه بجه هاش رو نبینه بی علاقه بی عاطفه من میگم من اصلا به جهنم تو دلت برای دخترت مسرت که الان اوج شیرین کاری وبازیگوشیشون تنگ نمیشه بخدا هشت ماه خرجی هم نمی ده داداشم مول ریخته به کارتم گفته شب عیدی ب و برای بچه ها لباس بخر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
