سلام
من یه دوست دارم شهر دیگه زندگی میکنه
چند روز پیش گفت بچش مشکل داره باید کورتاژ کنه و بندازه
بارداری پوچ بود
چون تواین شهر کسیو نداشت ، من بلند شدم از تهران اومدم کمکش
خلاصه امروز عمل کرد و مرخص شد
از عصر نمیدونم چم شد هی سرفه م گرفت
شب موقع خواب انقدر سرفه کردم ته گلوم مزه خون گرفت
بعد الان شدید لرز کردم و تب و بدن درد دارم
از یه طرف مثل بید دارم میلرزم
از یه طرف روم نمیشه برم بیدارش کنم پتو بگیرم
از طرفی خجالت میکشم چون خیر سرم من اومده بودم اونو نگه دارم خودم اینجوری شدم
بدن درد هم دارم خوابم نمیبره
دلم میخواست همین الان یه ماشین میگرفتم میرفتم خونه
ولی ازینجا تا تهران چهار ساعت راهه
دوستمم کمک لازم داره
خودم هم از لرز دارم یخ میزنم
حتی انقدر یهو افتادم که جون ندارم فردا خودمو برسونم به یه ماشینی قطاری چیزی
مغزم اصلا کار نمیکنه دیگه
اومدم مشورت بگیرم چه کنم
حالم خیلی بده
سرم سنگین و تب داره
فکر کنم از دختر دوستم گرفتم . اونم من اومدم مریض بود همینجوری
فردا اگه برم ، دوستم چی میشه تنها
اگه نرم ، با این حالم چه کنم 😑
بچه ی خودمم ورداشتم اوردم
خیلی دست و بالم ازاد نیست یه بچه چهارساله هم باهامه