وقتی میگه بابات عصبیه زنگ بزن بابات خیلی مهربون بگو بابا جون میشه یه ساعت دیگه بیام خونه
عزیزم توقع داری تا نصف شب بیرون باشی، مادرت هم داخل آدم حسابت نکنه و نگرانت نشه؟
و منی که همیشه و در همه عمرم حتی دوره دانشگاه و حتی وقتی با دوستام میرم بیرون قبل از اذان مغرب خونه هستم البته کاملا با خواست خودم و بدون زنگ زدن تحت نظر گرفتن بقیه اعضا خانواده😐😐😐😐
شاید تایم بیرون موندنت زیاده ،،خب ساعت اومدنت ب خونه رو بهشون بگو و اینک امکان داره چن ساعت بیرون باشی ،،من ب مادرت حق میدم ک نگران باشه
مامان من واسه اون یکی ابجیم اینجوری نبود
دست میدادن دست هم و منو دق میدادن
یچی میگم فقط بخون
یبار بیرون بودم ابجیم زنگ زد که وای مامان نگرانه
زود بیا خونه حالش بد شده و مداااام زنگ
منم ترسیده بودم خدایا چیشده
بعد رنگ زد که آمبولانس اومده و فلان و ....
اومدم خونه دیدم هردو سالم تازه طلبکارگ بودن که کجا بودی و چرا دیر اومدی
یعنی دلم میخواست بمیرم
