تو تایپکای قبلم توضیح دادم
جریان از این قرارع دوستم یکی رو دوست داره چند ساله!
و یارو رفیق پسرخالشه حالا دوستم میگه میخوام برم ب پسر خالم بگم😐
با پسر خالش اونطوری ک میگه راحتن با هم اما میگه میترسم ی وقت حرفمو جدی نگیره
شما جاش بودین چه میکردین؟
من ک میگم نگو ولی میگه خسته شدم دیگه بعد از این همه سال
آبرو
صدالبته ابرو خواهر من
عشق عشق عشق
من دیشب خواب دیدم به کراشم پیام دادم:/
تو خواب چنان ذوقی میکردم بعد از خواب ک پریدم گفتم من غلط بکنم همچین کاری کنم
عشق
من بودم‌میگفتم.
بآ پسرخاله اش اگه راحته بگه که پسرخاله اش از جانب خودش دخترخاله رو به دوستش پیشنهاد بده یا به خاله اش بگه که به پسرش بگه
اینجوری غرور دختر هم محفوظ می مونه ... یه آدم رازدار باید دختره رو پیشنهاد بده و وساطت کنه
عشق خیلی چیزه لذت بخشی هست
