من قبلا يكي از خواستگارام اين حرفو زد، هي اومدم توجهي نكنم ديدم نميشه حاليش نيست، به خانواده گفتم ، گفتن خيلي زشته به يك دختر كه داري واسه ازدواج باهاش اشنا ميشي بگي بيا خودمون تو خودمون صيغه بخونيم راحت تر باشيم باهم ! اوايل ميگفت واسه اينكه راحت باهم صحبت كنيماو نهايت دست همو بگيريم، توجهي نكردم به حرفاش فقط ميگفتم نه ، فكر نميكنم بابام رضايتي به اين مسئله داشته باشه، يكم گذشت گفت خانوادم ميخوان برن مسافرت بيا صيغه بخونيم ديگه، راحت باشيم باهم 😐😐😐😐😐😐😐 ديدم نه اين ادم نيست! واقعا حالم ازش بهم خورد ، البته اون موقع سنم كمتر بود اين چيزا خيلي حاليم نبود، ولي بعدا كه ازدواج كردم فهميدم واقعلا لازمه كه يك مرد بتونه خودشو كنترل كنه تو اين مسائل! و به خواسته دختر اهميت بده. اينايي كهنميتونن خودشون كنترل كنن همونايي هستن كهتوي ٩ماه بارداري ميرن خيانت ميكنن.
انگشترهم اورده بودن و نامزد بوديم همه چيو پس داديم و بهم زدم
بگو صحبت ک صیغه نمیخواد مگه شما موقع حرف زدن از ارتباط بدنی استفاده میکنی ......🤬
خیلیم خوب گفته قشنگ میتونین بهم دست بزنید راحت میشید😁
من خجالتي ام بودم رعايت ميكردم بد حرف نزنم ناراحتي پيش نياد، همش يه جوري رد ميكردم تا اينكه هر چي گذشت به مرور زمان بدتر شد! و واقعا باعث ناراحتيم ميشد اين اصرار و حرفاش! هرچي ميگفتم نه انگار نفهم بود حاليش نبود. زيادي رو اعصابم اومد ديگه خودمو راحت كردم تموم كردم، هرچيم خانوادش و اطرافيانش گفتن خب سر چي بهم زدين پسر خوبي هست، گفتم به دلايل شخصي خواهش ميكنم نپرسيد!
ب منم گفتهه
ولی من صیغه قبول ندارمم اصلاا بدم میاد از اسمش حالم بهم میخوره ازش
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
53 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
