خواهشا قضاوت نکنید واقعا جای من نیستید خسته ام از زندگی از همچی
شوهرم هیچی از بدی های خانوادش و نمیبینه اوناهم مدام زمدگیمونو اشوب کردن شوهرم بشدت بچه ننه و وابسته به اوناست هرچی برادرش بگه میگه چشم مادرش مغزشو سیاه کرده دارم دیوونه میشم تو مراحل طلاقم البته
بزن چش وچالشو کور کن
منم مث تو
شاید منو تو باهم هوو باشیم🥺
اول اسم شوهرت چیه؟
خواهرانه میپرسم شما بد خانوادشو میگی اونم با دعوا و خشم؟
شوهر تو صد تا زن دیگم بگیره وضعش همینه
منم همین دردو داشت یه تیپا هواله ی ماتحتش کردم و خلاص ...الان رفته معتاد شده بدبخت
شاید توام بد خانوادشو میگی
شوهره منم همینه سر این جریانا الان خونه مادرمم دخترمم برده ازم گرفته خدا لعنتش کنه الهی دلم واسه دخترم تنگه یکسالشه
اکثر اقایون همینطورن مثل شوهر احمق من
خدا لعنت کنه خانواده ای که آتیش میندازن تو زندگی پسر و عروسشون
خودم کشیدم و میدونم چقدر سخته😓
اما یادت باشه مرد جذب محبت میشه نه دعوا و غرغر
