گفتم فردا میرم گفت میبینیم...
شب ۴ بار رابطه داشتیم هی پسش میزدم میگفت اخرررین شبه بزار استفاده کنم گردنمو کبود کبود کرد نمیزاشتم ب زور میگفت باید همه ببینن تو مال منی فردا با این وضع نمیتونی بری خونتون هه...
صب شد همین امروز تا ساعت ۴ عصر خابیدم بعد بیدار شدم لباسامو جمع کردم اینم میرف زهرمار خوری بهش گفتم من دارم میرم گفت حق نداری گفتم حق منو تو یکی تعیین نمیکنی...