تا اخرین لحضه بیرون بوده ریز ودرشت همه چیزای اتفاق افتاده خوب و بد همه وتعریف میکنه برام مخصوصا مسائل کاری چ ب نفع اش باشه چ ضررش والا من حوصله نمیاد بعضی چیزا هم باعث استرس میشه ندانم بهتره هزاباررگفتم هیچی وبهم تعریف نکن من نمیخوام هیچی بدونم میگه باشه باز فرداش کارخودشو میکنه آخرم میگه ب تو نگم پس با کی دردل کنم باخانواده اش قطع رابطه بخاطر دخالتشون با هیچ کس هم رفاقت نمیکنه رفیق دوست نداره منم استرس واسم خوب نیست الانم صورتم صرع میشه ب خاطر استرس باید برم نوارمغز وسیتی اسکن هزاربار قول داده بازیادش میره .انکار،نگه شب خوابش نمیبره