قبلا این جوری نبودم الکی همش گریه میکنم وابسته ی نفر شدم ۶ ماهه رفته از وقتی رفته همه بهم میگن دیوونه با همه دعوا میکنم سر موضوعات خیلی مسخره ی ماه پیش برای خواهرم خاستکار اومد مامانم چون خاطر کوچیکم خاستگار داره من ندارم ی ماهه همش بهم فحش میده مثلا ازش چیزی بپرسم یا باهاش حرف بزنم خودشو میزنه به کر بودن انگار نمیشنوه جوابم نمیده پیشه همه ازم بد میگه میگه همه کارای خونه رو تو باید انجام بدی میگه حق نداری از خونه بری بیرون میخام بمیرم از این همه دغدغه
بنظرم بودی از قبلش 😀 ولی تب و تاب اولشه بهش فکر نکن درست میشه
خدا نکنه
مامانت میگه حق نداری بری بیرون و کار انجام بدی یعنی چی حتما خر کاری نه؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
