وقتی عصبی میشم میرم پیاده روی یا میدوم،قبلا آهنگ میذاشتم گریه میکردم تا آروم شم ...الان ازدواج کردم فکر میکردم وقتی یکی و داشته باشی که حالت بد باشه میتونه حالتو خوب کنه ولی اشتباه فکر میکردم .الان سعی میکنم خودم حالمو خوب کنم ولی خوب هنوز به نتیجه ایی نرسیدم
در گذر این هشت سال، نهال وجود کودکم را با دستان خالی آبیاری کردم، در حالی که ریشه هایم در خاک تنهایی فرو رفته بود. هر خنده اش، جانی دوباره بود در رگ های خستگی ام و هر قدمش، فتح قله ای دست نیافتنی. پدری که در نقش مادری فرو رفت، نه برای پر کردن جای خالی، که برای خلق عشقی بی بدیل. اینک، قامتِ فرزندم، گواه ایستادگیِ من است و لبخندش، پاداش تمام سختی ها.