روزهایی که همسرم برای ناهار میاد خونه اونم با خودش میاره من با دو تا بچه کوچیک واقعا سخته برام خودشم میشینه با اون به حرف زدن منم در حال سرویس دادن... یعنی کابوس شده برام .بهش هم میگم میگه لازم نیست تدارک ببینی اما خوب باید لااقل یه غذای خورشتی درست کنم !.. میگه تنهاست اما با یه عروس دیگه خونه یکی ان در حالی که ما براش شدیم نیمکت ذخیره هر وقت کسی تحویلش نمیگیره خودشو دعوت میکنه و خودشم میگه شب می مونم😑 اینم بگم همه عروس ها آشنا و فامیل ان من غریبه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خب چی میشه مگه گناه داره دلیل نمیشه چون با اون یکی پسرش خونه یکیه خونه این یکی پسرش نیاد..به چشم مادر شوهر نگاش نکن به چشم یه زن تنها همجنس خودت بهش نگاه کن..