2777
2789

با نامزدم رفتیم ازمایش دادیم جوابشم اومد مثبته

میخواستیم عقد کنیم 

یهو مامانش مریض شده و بیمارستان بستری شد اصلا معلوم نیست حالش چطور بشه وضعیتش خیلی حاد شده

نامزدم کلا دیگه افسرده شده حوصله نداره حرف نمیزنه زنگ نمیزنه بهم جوابمو نمیده 

هر چی بهش میگم بیا پیشم یا من یکم بیام پیشت حالت بهتر میشه میگه حوصله ندارم

استرس گرفتم 

حس میکنم قراره همه چی خراب بشه

قراره ولم کنه

حتی الان تو وضعیتی نیست که بخوام از چیزی شکایت کنم 

فقط سکوت کردم 

از درون داغونم

همه ی برنامه هامون ، کلی ذوق داشتیم جفتمون برای این روزا

چقد از قبل همه چیو تو ذهنمون ساخته بودیم

حتی رفتیم محضر هم انتخاب کردیم

لباس انتخاب میکردیم

…..


آنان که فراموش کنند ، محکوم به تکرارند. :)

خودتو نباز عزیزم ، شاید بهتره یه مدت بهش فرصت بدی مشکل مادرشم حل بشه بعد ... واس اونم سخته حتما شرایط که نمیتونه به اندازه کافی واست وقت بذاره 

نگران نباش🦋

   🦋  𝗠𝗬 𝗛𝗘𝗔𝗥𝗧 ᴡᴀɴᴛs ɴᴏ ᴏɴᴇ ʙᴜᴛ 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

فرصت بده بهش 

بذار تو حال خودش باشه یکم 

پاپیچش نشو 

بذار  با خودش کنار بیاد موقعیت سختی داره 

الان فقط فکر بیماری مادرشه و نمیتونه به چیز دیگه فکر کنه تک بعدی هستن آقایون

چیزی بهم نمیخوره مطمئن باش

خودتو نباز عزیزم ، شاید بهتره یه مدت بهش فرصت بدی مشکل مادرشم حل بشه بعد ... واس اونم سخته حتما شرای ...

اخه ما هر روز در مورد همه اتفاقا با هم حرف میزدیم 

الان حتی در حد یه درددل کردنم منو محرم نمیدونه؟!

😞

آنان که فراموش کنند ، محکوم به تکرارند. :)
مردا تو ناراحتی میرن تو غار تنهایی خودشون ولش کن حتی اگ بهمم خورد بدون بهترین ها در انتظارته قول شرف

وای نه

من دیگه طاقت تنهایی رو ندارم

ازدواج دوممه

کلی سختی کشیدم تا به الان 😞

آنان که فراموش کنند ، محکوم به تکرارند. :)
فرصت بده بهش  بذار تو حال خودش باشه یکم  پاپیچش نشو  بذار  با خودش کنار بیاد ...

دیشب بهم زنگ زده بود داشت گریه میکرد برای مامانش

خیلی حس بدی دارم

آنان که فراموش کنند ، محکوم به تکرارند. :)
اون نیاز داره الان تنها باشه اگه صبوری کنی اتفاقا پیشش عزیزتر میشی

نه صحبت میکنیم….

نه میبینمش….

انگار از هم دور شدیم

خیلی میترسم

آنان که فراموش کنند ، محکوم به تکرارند. :)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز