بیاین اینجا امید باشیم واسه اونایی ک منتظرن
اونایی ک نی نی شون نیومده رفت
اون نی نی هایی ک بدنیا اومدن ولی ب دنیای ما نیومدن
اونایی ک هرماه نگرانن
بمیرم برا دل همتون ک همه ی این لحظه ها رو چشیدم و با همسری پیر شدیم و دل پدرا و مادرامون پیر تر شد با غصه های ما
انقدر دلم گرفته بازم باید گریه کنم دلم خالی بشه😔
خدا سر دشمنم نیاره نازایی و ناباروری😭
انشالله به حق این ماه عزیز خدا به همه چشم انتظارا کمک کنه و دامنشونو سبز کنه،هرچه سریعتر صدای بچه تو خونشون بپیچه الهی امین
لطفا برای منم دعا کنید خدا کمکم کنه و دعام مستجاب بشه
من خودم هرکاری کردم نشد بشم 🥺 خدایا خودت کمکم کن دیگه دارم پیرمیشم پس کی🙏😭
من دل خودمو شوهرمو دخترم باهم پیر شد دخترم از خودمون بیشتر منتظر بچس
بچه بغل کسی میبینه با حسرت نگاش میکنه
بمیرم برا دلت مادر
اولیش خود من ازسال ۹۵ راهی دکترا شدم از این دکتر ب اون دکتر گیاهی شیمیایی
اولین بارداری اسفند ۹۷سقط فروردین۹۸
دومین بارداری مرداد۹۸ دوقلو دخترپسر بمیرم برا دختر ۹روزه ام و پسر ۱۸روزه ام ک من و بابایی رو با رفتنشون در بهمن ۹۸داغون کردن
سومین بارداری مرداد۹۹سقط همون ماه
چهارمین بارداری رو بیاین تا بگم هستین؟؟
آخ ای خدا شکرت انقد این آمپولا رو زدم و با هر سقط داغون شدم همسری گفت دیگه اصلا بچه نمیخوام شهریور بود گفتم تا عید استراحت برم مشکل بواسیرم رو حل کنم مشاور ژنتیک برم این کارا رو انجام دادم ب محض اینکه ۱۵ شهریور پاک شدم رفتم برا لیزر هموروئید
اون روزا هر چند روز برا معاینه مشکلم میرفتم دکتر
بیاین ادامش؟
ماه صفر بود شهادت امام رضا
خودش میدونه چقد پای تلویزیون گریه کردم جون جوادش رو قسم دادم بهش گفتم یا امام رضا تو ک ازت یه بخت خوب میخاستم بهم دادی
شغل خوب برا شوهرم بهم دادی
خونه زندگی هم از تو خواستم بهم دادی
بیا بزرگی کن یه بچه بهم بده بدون دکتر دوا درمون دیگه هرجا برم بشینم بگم مدیون امام رضام
😔😔😔😔
عزیزم😕انشااله به زودی مادر میشی...فقط هیچوقت ناامید نشو.البته ناامیدم بشی حق داری منم سه سال اقدام بودم تو اوج ناامیدی این ماه تستم مثبت بود.خدا به وقتش میده،روزشماری نکن گلم
همون هفته بود نوبت ویزیت داشتم ب شوهرم گفتم سید جان بذار برم دکتر زنان برامون آزمایش ژنتیک بنویسه برا سقط مکررم شوهری با داد وفریاد گفت نه نه ما دیگه بچه نمیخوایم منم گریه کردم و گفتم من یه بچه از تو میخوام چرا نمیذاری حالا مشکل ناباروری از من بود من بیچاره رو مواخذه میکردم گفت باشه برو
راهی شهر شدم رفتم پزشک زنان برام آزمایشات رو درخواست کرد بهش گفتم یه آزمایش بارداری هم برام بنویس بدم ک میدونم منفیه آخه من پریود نمیشم بدون دارو آمپول هم بنویس بزنم اگر منفی بود بزنم آزمایش ژنتیک رو بدم دکتر گف حالا برو بتا رو بده آزمایش دادم رفتم تو این فاصله دکتر همورئیدم دارو برام نوشت گف اگر بارداربودی این دارو رو استفاده نکن
رفتم آزمایشگاه جواب اومد مثبته باورم نمیشد منتظر عدد بتا شدم عددش ۳۰۰و خورده حالا مطئن شدم همون لحظه شوهرم زنگ زد گف چخبر گفتم سید من باردارم شوهرم خندید گفتمن میدونستم😁😁😁
حالا سید علیرضا یکسال و نیمم تو خرداد ۴۰۰بدنیا اومد زندگی من و بابایی رو شیرین مثل طعم عسل کرد اسمش رو چون نذر کردم ب نیت امام رضا گذاشتم علیرضا
علیرضای من وقتی تو ان آی سی یو بود باباش ب دیدنش نمیرفت میترسیداین هم مثل دوقلوها خدانکرده.... .
تا آخرش رفت یادمه میگف عین خودشه یعنی من نقش فرغون داشتم🤣🤣🤣
