درکت میکنم عزیزم
ولی واقعن اون حس رو شیطان در دل آدم میندازه که ناامیدش کنه ؛ روزهایی رو که باید با شادی سپری شن با پوچی و افسردگی طی میشن
نمی دونم مشکلتون چیه ولی بالاخره یه روزی تو هم دامنت سبز میشه اون روزه که با خودت فکر میکنی چه روزها که میباست زندگی کنی و نکردی
منم اون روز ک رفتیم وقتی برگشتم از خونشون تا ساعتها داشتم عر میزدم با صدای بلند خیلی ناراحتمممم واقعا نمیدونم دیگ چیکار کنم . کاش هیچوقت وارد زندگی همسرم نشده بودم تا الان حس پدریو تجربه کرده بود حتما
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
