سلام دوستان تو دوره قبل از عقد ارتباطتون با آقای نامزد چقدر بوده؟؟ مثلن خیلی باهم بیرون و کافه و رستوران میرفتید خیلی تلفنی صحبت میکردید شما بیشتر زنگ میزدید یا آقای نامزد خیلی پیام به هم میدادین؟؟؟
من مجردی زندگیی میکردم دو سه بار خونم اومد،بیرون زیاد نرفتیم ولی توی دانشگاه همو زیاد میدیدیم و چت هم بود ک هرشب تماس و چت
واقعاً اتفاق بدی برای دنیا و تشکیلاتش میافته اگه همیشه اونهایی که دوستشون داریم، همونقدر دوستمون داشته باشن و اونهایی که میخوایم از زندگیمون خارج بشن، با پای خودشون برن؛ زمستونها برف بباره و آدمهایی که میخوایم همیشه به یاد داشته باشنمون، هیچوقت فراموشمون نکنن و پیامهایی با متنِ «فقط حس کردم باید باهات حرف بزنم» رو از همونهایی دریافت کنیم که یکدفعه توی ذهنمون ظاهر میشن؛ اونهایی که دلتنگشون شدیم، بیدلیل سر راهمون قرار بگیرن و هیچکس احساسات و جملات اشتباه رو خرج موقعیتهای نادرست نکنه و برعکس؛ آدمها مثل مهرههای شطرنجی که کاملاً حرفهای بازی میشه، روی صفحه جلو برن، همیشه سر جایی که باید، قرار بگیرن و همه طبق چارچوبهای انسانی که محدودشون نمیکنن، جلو برن و هیچکس، هیچوقت مجبور نشه که با فکرِ «کافی نبودن!》اشک های خشک شده روی گونه هایش،بخوابه تا فردا رو با لبخند بگذرونه؟سارام توی زبان کره ای یعنی انسان... طوریکه جونگکوک به تهیونگی هیونگی هیونگش نگاه میکنه، الهه عشق منه❤ARMY
من اصلا زنگ نمیزدم همش با خواهرام و دوستام میچرخیدیم طفلی خیلی پیگیر بود حتی به مامان خواهرش گفته بود اونا زنگ زدن که بهناز جان شمام زنگ بزن یا پیام بده بهش ناراحته از اینکه بهش زنگ نمیزنی اما ازونجا ک من خیلی مغرور و لجبازم بازم زنگ نزدم و فهمید ب کسی هم بگه بدتر میشه بهتر نمیشه 😅
اما بیرون زیاد میرفتیم تقریبا در هفته ۳ ۴ شب میرفتیم
خودم كمتر ازتو نفس میكشم كه سهم ِ هواموببخشم به تو،تو حرف زیادی داری با خدابگو تا خدامو ببخشم به تو