سلام خانوما
مامانم بهم زنگ زد خبر فوت یکی از همسایه هامون رو داد خیلی شوکه شدم با اینکه خیلی ملاحظه کرد چون باردارم ولی خیلی شوکه شدم الان شکم و کمرم درد میکنه
شب مهمونی بعد شام پسر همسایمون با دوستش سوار موتور میشن به خانواده ها میگن میریم توکوچه و بر میگردیم میرن سی کیلومتر خارج از شهر همونجا با پژو تصادف میکنن درجا تموم میکنن امشب شب اول قبرشونه
خیلی خیلی ناراحت شدم اصلا تصویر پسره از ذهنم نمیره
انگار همین دیروز بود تو کوچه بازی میکردیم