خیلی دلم گرفته.تو تاپیکم گفته بودم که در حد چت و ...باهاش بود تا من فهمیدم و حالم بد شد و گفتم میبخشم و بعدش دوباره کنجکاو شدم دیدم یه سری چیزها سیو شده هست ناراحت شدم باز یادم افتاد بهم ریختم.دیشب تا صبح دعوا داشتیم اخر سر گفت یادته چقدر بهم بی محلی و سردی کردی گفت بهت رک گفتم کمکم کن باهام سرد نشو پسم نزن اما کردی...بچه ها راست میگه من تو اوج افسردگی از رابطه حتی حرف زدن باهاش جز به ضرورت فراری بودم.اونم مثل من دغدغه داشت مشکل داشت بودن با من ارومش میکرد که من نکروم...خیلی ناراحتم خودم باعث بوجود اومدن این وضع شدم در حالی بود که بارها بهم گفت ...