بعد از چند وقت از مرگ عزیزتون آروم تر شدید

وقتی اجل قطعی یه نفر برسه هیچکس نمیتونه جلوشو بگیره 

یکهفته پسرم بیمارستان بود هرکاری که بگی کردیم که زنده بمونه با اینکه روز آخر مرگ مغزی شده بود و من ندونستم انقد با امیدواری بهش میرسیدم که پرستارا از من بیشتر رسیدگی میکردن  که بعدا گفتم اونا که میدونستن نمیمونه😭😭

پسرم جلو چشمم پر پر شد و کاری از دستمون برنیومد نه پول نه دعا نه التماس هیچی نتونست نجاتش بده

وای عزیزم اشکم دراومد چه سخت 😭😭😭😭

بخدا سه ساله از فوت بابام میگذره از روز اول حالم خرابتره اصلا داغونم چ خودم چ خواهرم و مادرم 😞😞😞

من قبلش حملات پانیک داشتم ولی بعد شنیدنش عوارض دیگه حملات هم ظاهر شد 

دوتا عزیز از دست دادم 

سر یکیشون بعد ده سال شیرینی نارگیلی میبینم نمیتونم جلو اشکام بگیرم

و در آخری هم با شنیدن صدای هر بچه ای بغض میکنم به شدت افسرده شدم و دوبار به خودکشی فکر کردم 

۷ ... ۸ ماهی میگذره از رور اول بهترم ولی بنظرم هیچ وقت اون آدم سابق نمیشم

من ی هفته اصلا با کسی حرف نمیزدم

تا ۳ هفته انگار ی دنیای دیگه بودم

۴ ماه اول خیلی حالم بد بود نزدیک ۸ کیلو وزن کم کردم .

الان کنار آمدم ولی یادت نمیره .

من روزی هزار بار فاتحه میخوندم و بیشتر از هزاران صلوات

الان خداروشکر برام غمش کم شده.

منم التماس همه رو کردم نشد ک نشد روز اخر گذاشتن همه خانواذش ببیننش بااینکه تو آی سیو بود میدونستن روز اخرشه  بهترین بیمارستان بردیمش بیشترین پول رو خرج کردیم ولی بی وفایی کرد

الهییی 🥺💓 خدا به دلت صبر و آرامش بده

اشکام بند نمیاد ..

والا من الان روزی یه دونه ۲۰ رو میخورم. ۷ سال هم دارم میخورم. عوارضی نداره. فقط یه مقدار معذرت میخوام میل جنسی رو کم میکنه. چون همش گریه میکردم. پرخاشگر شده بودم. دوست داشتم همش تنها باشم. ولی الان با این کپسول اومی هستم. شبها تا صبح عین جغد بیدار بودم. ولی الان نه

منم همش میگم کاش برم یجایی هیچکس نباشه صب تا شب بشینم یه گوشه گرین کنم غصه بخورم سکوت کنم نه اینکه بخاطر بقیه مجبور باشم غذا درس کنم جواب سوالاشانو بدم 😭

عزیزم ما ۸ ماه تمام از بابا مواظبت کردیم . من ۱۶ کیلو کم کردم و داداشم تمام موهای سرش ریخت . پدرم ۱۰ روز اخر بیمارستان بستری شد . داداشم پیشش بود . یه روز بهش گفت سیگار میخوام . داداشم گفت سمه برات . کلی بحث کرد و برادرم بهش گفت اذیتم نکن میرم نمیام دیگه پیشتااااا و پدرم همون روز icu بستری شد و ما اجازه ملاقات نداشتیم تا از دنیا رفت . داداشم الان بعد گذشت ۱ سال میگه من به بابا گفتم نمیام پیشت اگه متوجه نشده باشه ممنوع الملاقاته چی ؟ اگه پیش خودش فکر کرده باشه من نمبخوام ببینمش چی ؟ هر چی میگیم به خاطر خودش سیگار ندادی مجبور بودی باز نمیتونه قبول کنه . با اینکه انقدری که برادرم برای پدرم پسر بود پدرم براش پدر نبود ! 

میخوام بگم ازین خاطرات هممون داریم . خودتو اذیت نکن .بهترین کار فکر نکردنه . کارهایی که دوست داشت انجام بده و مسیرش رو ادامه بده

عزیزم دلت بسپار به خدا باور کن جای اونا از ما بهتره  اینقدر خودت عذاب نده منم باهات همدردم پدرعزیز منم دو روز قبل عید امسال پرکشید و رفت بدترش این بود که من یک شهر دورم تلفنی باهاش حرف زدم گفتم فردا میام پیشت ولی دیر شده بود رسیدم سر خاکش ...😭😭😭همه ی ما مسافر چند روزه این دنیای بی وفایی م😓

قلبم درد گرفت😔😔😔

این واقعیت زندگیه عزیزم،کاریش نمیشه کرد!بجاش دعا کن جَوون از دست ندید! جَوون یه فامیل رو به هم میریزه!