پیشنهاد طلاق از طرف همسرم بود
شش ماه بعد مشاوره اینا بالاخره اومدم خونه بابام.
سه هفته گذشته. خودش اصلا زنگ نزده. ولی روز زن پیام داد تبریک گفته.
ولی مادرش چند روز یکبار زنگ میزنه دقیق ۱:۳۰دقیقه حرف میزنه همش میگه صبر کن.
منم زندگیم تو شهر خودم رو هواست نمیتونم صبر کنم. هر چی میگم صحبت کنید یه سره بشه میگن صبر کن.
. چیکار کنم؟
اینم بگم مهریه ندارم که بگم ترس از مهریه دارن و اینا.
نمبدونم چرا اصرار میکنن صبر کن وقتی همسرم سر حرف خودش هست.
مامانم میگه شاید خود شوهرت پشیمونه و از این طریق وارد شده.
ولی خودم میگم اینجوری نیست.
نظر شما چیه؟