میفهمم چی میگی. مامان بزرگ من خیلی با سر و صدا غذا میخورد، هر یه قاشقی که میخورد چندتا برنجم از دهنش می افتاد. به احترامش اصلا به روی خودم نمی آوردم ولی هر وقت باهاش سر یه سفره مینشستم دو سال از عمرم کم میشد
ناز گل چقدر حسهات آشناست واسم ...
چقدر آشناست ....
راستش فکر میکنم دیگه دوسش نداری ....
حتما دوستش نداری تموم
انگار کلا از همسرتون زده شدین واس همین عیباش بیشتر ب چش میاد اگه بهش علاقه داشتین عمرا ب این چیزا توجه میکردین
دندوناشو خوردکن پاهاشم همیشه بشور وموهاشونوبکن ناخوناشو از ریشه دربیار چنگالم نده دستش
وای من خودم یجوری میشم قاشقو یکی بزنه به دندوناش مور مورم میشه
ولی چیز مهمی نیست خب صبرتو ببر بالا شوهر چندش ندیدی
قاشق ب دندون بخوره چندشه؟چرا من تا حالا توجه نکردم 😐 ب نطر من خیلی هم مهم نیست شما چشمت ب غدای خودت باشه چکارش داری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
23 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
