۱۲ سالم که بود یه روز تلفن خونه زنگ خورد مامانم جواب داد وقتی قطع کرد بابام ازش پرسید کی بود چی گفت؟من گفتم خاله نسرین بود زنگ زده بود بگه بچش سقط شده
در صورتی که نه من نه هیچ کسی دیگه ای نمیدونست که خالم بارداره،چه برسه به این که بدونه بچش سقط شده
و من خودمم بعد گفتن این جمله هنگ کردم که چی شد که اصلا این حرفو زدم؟؟مامانمم هاج و واج مونده بود که تو از کجا میدونی پشت تلفن کی بود و چی گفت
این واسم خیلی عجیب بود و هیچ وقت یادم نمیره