تو کوچه پسرم داشت بدو بدو میکرد منم با بشقاب غذا دنبالش میدوویدم تقریبا هر روز کارمون همینه پسرم خیلی بد غذاس بعد یه خانمه اومد سلام و احوال پرسی گفت مامانت خونس لپ پسرمو کشید گفت چه داداش خوشگلی ماشالله
باز گفت مامانت خونس گفتم شما با کی کار داری گفت مامانتون خانمه چادری بودگفتم من میشناسنتون؟!گفت اره همسایه ایم هستید بقیشو بگم؟؟؟؟؟