2777
2789

بچه ها بعد4 سال مامانش وعمه اش مادربزرگش اومدن خونمون و منو دیدن ولی هییییییچ صحبتی از اینکه ما میریم با شوهرامون میایم نکردن ورفتن بعد نامزدم ب من گفت قراره تو این هفته مامان بابام و من بیایم خونتون صحبتا رو بکنیم برای عید بعد از اول هفته یه چیزیو بهونه میکنن نیومدن منم هرچقد میگم حالا ک بابام فهمیده خانوادتو بگو بیان یه صحبتی بکنن همش میگه تو پیله ای چقد پیله میکنی از اینطرفم خانوادم هی میگن اگه میخوان باید بیان حرف بزنن من چیکار کنم دیوونه شدم همش برای من نمیشهههه خستم بخدا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

معلومه دیگه خانوادش مخالفن، زیاد بهش پیام نده خودتو کوچیک نکن اگه بخادت هر جور شده خانوادشو راظی میک ...

ن بابا خانوادش راضین فقط مادرش میگه باید 10 روز ب عید بریم ازین طرفم خانواده من میگن ده روز ب عید ما چجوری کارای مراسمو بکنیم همه چی رو بقیه رزرو میکنن بعدم با شرایط اقتصادی الان بایید ب فکر باشیم

عزیزم شما ازدواجم بکنید میخاد بگه خودت پیله بودی بیا منو بگیر ب نظرم کلا یکم بیشتر فکر کن در موردش ک آدم مناسبیه ؟

رنج دانستن دمار از جان انسان میکشد                                خوش به حال بی خیالان،جاهلان،خوش باوران.....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792