بچه ها بعد4 سال مامانش وعمه اش مادربزرگش اومدن خونمون و منو دیدن ولی هییییییچ صحبتی از اینکه ما میریم با شوهرامون میایم نکردن ورفتن بعد نامزدم ب من گفت قراره تو این هفته مامان بابام و من بیایم خونتون صحبتا رو بکنیم برای عید بعد از اول هفته یه چیزیو بهونه میکنن نیومدن منم هرچقد میگم حالا ک بابام فهمیده خانوادتو بگو بیان یه صحبتی بکنن همش میگه تو پیله ای چقد پیله میکنی از اینطرفم خانوادم هی میگن اگه میخوان باید بیان حرف بزنن من چیکار کنم دیوونه شدم همش برای من نمیشهههه خستم بخدا