خب به نظر پسر اهمیت میدادیم چونکه شاید اونی باشه که میخاد...
از این موارد زیاد دیدم حتی پارسال دو تا از اقواممون همین مدلی ازدواج کردن و تجربه ام میگه سنگین بمونیم سکوت کنیم و اجازه بدیم با حرمت داداشمون به خواسته اش برسه هرچند که اصلا خوشایند نیست و به مامانتون حق میدم
ببین داداشتون که بچه نیست من بودم بدیها وخوبیهاشو میگفتم ومیذاشتم خودش تصمیم بگیره
بچش پسره یا دختر
بعدشم خانمه چکار کنه ک مادرت میخاد بره تحقیرش کنه
مگه بزور گفته بیا منو بگیر؟داداشت با اراده خودش میخاد بره
فاصله سنیشونم زیاد نیس
خانمی ک طلاق بگیره هم هچ عیبی نداره
حالا این وسط بچه کمی مشکل میشه اونم حل میشه
عزیزم مامنت حق داره ناراحت باشه ولی زندگی داداشته انتخاب خودشه بعد داداشتم ۴۰ سالشه ۲۰ساله نیست ک بگید عقلش نمیرسه با داداشتون حرف بزنید بهتر نیست عزیزم؟
پسر عمو مامانم تا حالا ازدواج نکرده بود رفت یه زن مطلقه رو با یه بچه که پیش باباشه گرفت چن روز دیگه عروسیشه خیلی اختلاف دارن شنیدم
میذاشتم باادمی ک انتخاب کردع خوشبخت شع
من تو این داستان جای خودمم نمیتونم باشم واقعا
سلام هیچی ...اون داره خانواده اش رو خودش انتخاب می کنه ...مامانتون هم خانواده خودش رو انتخاب کرده ...مامانتون مامانشه ...صاحبش نیست .....اون یه مرده مستقله ...تمام شدو رفت
چی بگم،من مثل این زنم،ولی ۲۹ سالمه بچمم نمیبینم اصلا یعنی پیش خودم نیست،این تاپیکارو آدم میبینه نا امید میشه
خب چع اشکالی دارع¿¿
مامانت حق داره که ناراحته
ولی کاریش نداشته باشید.
اگه بره یه دختر مجرد بگیره بعد قایمکی با این خانم تو رابطه باشه راضی هستین؟
داداشت میخوادش بذارین بهم برسن انشالله خوشبخت بشن
والا تو این سن همینه دیگه حالا اگه برادرتون ۳۰سال اینا بود یه چیزی ولی مهم اینه که ۲نفر با هم کنار بیان
الان چ اشکالی داره؟؟؟
بکم طرز فکرتونو تغییر بدید
ناراحت نشی ها
ولی اگه مامانت نگران پسرش بود بعد ۳۰ سال براش میرفت خواستگاری
تا الان ازدواج کرده بود
وقتی خانواده ها کم میزارن کاری نمیکنن
آخرش چه کنم چه کنم دارن فقط
