رنجش هایم باعث شده بود که نتوانم به خودم اعتماد داشته باشم و وقتی درگیر این بودم که از چه کسانی رنجش دارم و چگونه می توانم از آنها انتقام بگیرم دیگر انرژی و زمانی برای رابطه با خودم نداشتم.
از خودم کاملا فاصله گرفته بودم و رابطه ام با نیروی برتر هم بر اساس قضاوت های نادرستم بود و دوست داشتم طبق میل من رفتار کند و از کسانی که من از آنها رنجش داشتم انتقام بگیرد. هر موقع که برای افرادی که من از آنها رنجش داشتم اتفاقی می افتاد خوشحال بودم و می گفتم که خدا جای حق نشسته ولی هر موقع که بلایی به سرشان نمی آمد از خدا هم رنجش میگرفتم و می گفتم یه خدا اصلا عادل نیست و همین منوال ادامه داشت فهمیدم با نوشتن و بخشیدن میتوانم این روابط درست کنم
شما هم با جواب دادن به این سوال در درون خودتون کنجکاوی کنید که رنجش ها چه اثراتی روتون داشته