ازش بزرگترم ولی چون سرم تو درسه و برا کنکور میخونم دیگه حواسم پرت شده
خواهرم یا میشینه زیر پای مامانم و از من بد میگه
یا وقتی بابام باهام خوبه رابطمون رو خراب میکنه
منم اول فک میکردم تقصیر مامانم ایناست با اونا بحث میکردم
تازه جدیدا با دخترای فامیل دست به یکی میکنه که منو اذیت کنه همه جا پشت سرم بد میگه هرچی جلو بابام سعی میکنم بهش بگم این داره اذیت میکنه باور نمیکنن فک میکنن دارم بهش حسودی میکنم و هی طرف اون رو میگیرن به خدا من از خدامه با خواهرم خوب باشم ولی اون این وسط جوری وانمود میکنه که انگار مظلوم واقع شده و من دارم به اون ظلم میکنم
۳ _۴ ساله دارم تحملش میکنم فقط به خدا شبا تا صبح به گریه میگذرونم
به نظرتون باهاش چکار کنم؟