همسرم خیلی حساسه رو مریض شدنم مثلا حتی اگه انگشتم یه کوچولو خونی شه گیر میده که چرا حواست نبود و...
عصری خواهرشوهرم گفت بریم بیرون شوهرم مخالفت کرد گف هوا خیلی سرده بزارید یه روز دیگه اما خواهرش خیلی اصرار کرد منم نمیخواستم دلشو بشکنم قبول کردم
از شانس فوق قشنگم یه جا یخ زده بود منم لیز میخورم میفتم زمین حالا پام کبود شده و نمیتونم تکونش بدم و بزور راه میرم شوهرم میگه دررفته حالا فردا قراره بریم عکس بگیرم