من الان تو دوران عقدم پدر شوهرم قرار بود برامون تو باغ شخصی خودش و با هزینه خودش یه خونه بسازه حالت باغ ویلا
همسرم کلی نقشه کشیده بود که متراژش ۱۵۰ متر به بالا و استخر و دوتا توالت و دوتا اتاق خواب و کلی امکانات براش در نظر میگیره
ولی از شانس من پدر شوهرم دستش خالی شد و یه روز دیدیم که خودش کارگر اورده با یه نقشه کاملا متفاوت دارن شناژ بندی میکنن
متراژش ۱۰۰ متر میشه و شاید یه خوابه دربیاد و کلا متفاوت تر از نقشه ای ک برای خونه داشتیم
همسرم میاد و این اتفاق رو میبینه و کلی سرصدا راه میندازه ک چرا اینجوری کردی و این حرفا
پدر شوهرمم میخواد خونه خودش رو بفروشه تا با پولش خونه مارو بسازه و یه طبقه بالا بسازه خودشون بیان بشینن
خیلی ناراحتم واقعا همه تصورات و رویاهام بهم ریخت
همسرمم با پدرش ناراحته و صحبت نمیکنه دیگه
خانواده همسرم خیلی مهربونن ولی این کارشونو اصلا دوست نداشتم
حیف شوهرم سرمایه ای نداره وگرنه میرفتیم اجاره نشینی