سلام دوساله ازدواج کردیم دخترم چندروزه دیگ یکسالش میشه ازهمون اول شوهرم خییلی رابطه میخاس ینی روزی ۳بارحداقلش بعدایک بچه بدنیااومدکمترشدمنم بدنم خیلی ضعیفه الانم ک هواسردزودبه زودبرم حموم مریض میشم باخانواده شوهرمم زندگی میکنیم بیشتروقت مادرشوهرم میگه کمتربروحموم ک ایجورمریض نشی خب بازم من هروقت دلش خاسته بهش نه نگفتم باوجودبچه داری ودیرخابیدن همهه انقدربهش اصرارکردم تاالان شده درهفته دوبارحالادیشب اومدک بیارابطه منم چون نمخاستم هواسردبرم حموم بازمریض نشم وایک زودبه زوداصلابهم حال نداره گفتم باشه همون پنجشنبه دیگ الان ازدیشب ناراحت شده وسرسنگین بهش پیامم ک الان دادم میگه من دیگ بهت دست نمیزنم وفلان.اعصابم خرابه نمیدونم چیکاکنم جوری رفتارمیکنه انگارمادوست هستیم وبعدازوقتی گفته من ک همیشه بهش گفتم باشه حالایکبارم گفتم نه چیشده مگه.بنظرتون چیکاکنم ک کمتربشه درخواستش.؟
من قبلا این تاپیک رو خوندم
دیگه هفته ای دوبار زیاد نیست که
برو حموم میای خودتو خشک کن سرما نخوری 😑
سردی بهش بده بخوره
بهش بها بده
بهانه نیار
یه سری خانمها هستن که سال به سال یا ماه به ماه رابطه ندارن و دارن عذاب میکشن چون همسرشون به هر دلیلی سرده
قدر این نعمت خدادای رو بدون گرمی بخور حتی ازش استقبال کن و از این شرایطط لذب ببر
دیگه بهش پیام نده،تو هم سر سنگین شو ،اصن دست نزنه حالا مگه چی میشه.اگه شوهرت دانا بود حتما درکت می کرد ،این از نادونیشه،داره مثل بچه ها برخورد میکنه
بخدامن هیجوقت بهش نه نیاوردم دخترم خیلی بدخابه کارشم جوری هس ک دیرمیادماتا۱ک بیداریم تا۳هم ک رابطه شبایی بوده داشتیم بازازاونوردخترم ۸صب بیدارمیشه ینی هیچ نایی بهم نمیمونه انقدک خانوادش به حرف شدن بازم من میگم عب نداره حالابعدازوقتی گفتم نه.به اون باشه میگه شب درمیون خب چخبره ادم دلش میزنه حداقل هموهفته دوبارمن اوکی هستم.
میدونم عزیزم.نه من وقتایی بوده ک خودم حسی نداشتم بازم منوعذاب وجدان گرفته اگ گفتم نه پس بهش گفتم بیاحالام دیگ هیچوقت بهش نمیگم نه چون نمخام بقول توسردبشه وهرجوربودحتی اگ نخاستم هم‌میگم باشه ولی رابطه ای خوبه ک دوطرف راضی باشن بنظرمن
