نگو تمام رخ که میبینم یادش میوفتم😭
مکس به پیمان گفت باید جاسوسی کنی برامون و همه چی رو گفت بهش
هیچی فرهاد رفت با ناهید حرف زد ناهید بهش گفت باباش سابقه دار و کلاهبرداره و مال بابای ناهید رو کشیده بالا
مامور ها هم توی فرودگاه پیمان رو گرفتن نشستن باهاش حرف زدن گفتن خودت بگی کمکت میکنیم ولی اگه چیزی نگی میریم زندان مستقیم و اینا
ساعت نه و نیم صبح تکرارشه