نمیدونید چقدر خستم 😐
خسته نباشی منم مثل توام تا آخر این هفته خونه رو خالی میکنم
مغزم خسته ترینه الان آشفته ام مخصوصا ک خونه ای ک قراره بریم یکم ناقصی داره 😩
من دارم لحظه شماری میکنم برا اسباب کشی هرچن قراره بریم نزدیک خونه پدرشوهر اینا بچه ها بنظرتون زندگیو زهر نمیکنن؟ما تو شهر دیگه بودیم سالی دو سه بار میومدن چن روز میموندن واقعا از این رفتو امد خسته شده بودم ولی میترسم دخالت کنن
منم تا الان طبقه بالا مادر شوهر بودم بعد کلی تلاااااش داریم میریم میریم خونه ای دیگه
عزیزم حریمت رو حفظ کن دست خودته که چطور باهات رفتار بشه اگه دوست داری قاطی بشی دیگه باید همه جوره باشه اگه نه مث من اهل صمیمی شدن نیستی پس در عین احترام و دوست داشتنشون مرزهارو رعایت کن اینطوری به نفع اونام هست احترامشون حفظ میشه
اصلا اهل صمیمیت نیستم اما میدونم شوهرم هرروز میخواد بره این‌اعصابمو خورد میکنه مادرشوهرمم بهش روندی صحبت‌نکنی هرکار کنی عین خیالش نیست بگی الف اون همه جا حاضره باهامون بیاد یا بیاد خونمون حتما ک از کارامونم سر در میاره نگران دخالتاشم بلاخره پسرش نمیگه مامان تو دخالت نکن
پس فردا بیشتر خسته میشی برو استراحت کن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
