از صب ساعت ده تا دوازده ونیم مدرسه بودم پسرم اوتیسمه بعدیک ماه هنوز به مدرسه عادت نکرده کل ددو زنگو ...
بمیرم
مادرم یاعلی گفتو،مرا زاد😊نماد حلال زادگی عشق علی و اولادش🤫🤫 👈👈🙆🙋عضوکمپین مبارزه با کلمات تهوع آورِ😷:شوشو(شوهر)😧آخایی سِز(سزارین) آقایی😈عجقم(عشقم)🙊رل🤑🤑😷عجیجم(عزیزم)😒پشمل(پسر)😶آز(آزمایش)😐پری😕کراش😩😷😷تودلی کنجد😱دوزپسر😟خودم پز به ما چه،به توچهمن توام یا تو منی😶اسی(استارتر)😕😧😧اِستا(استامینوفن)😷😧😬😦بِِز(بذار)👉👉😦😦فاصله اجتماعی😕😐میحرفونم😱😱😱پروتکل های بهداشتی😡😬کیوت😧پارتنر🐒پسمل😤دخمل😐😕کادر درمان بیمارستانِ .... ازتون متنفرم،بچه م هیچ گناهی نداشت با سهل انگاری کشتینش😓😓😓
منم به پسرماشاره کردم گفتم من بخاطره این موندم خودتم موندی به من گفت خودم نگهش میدارم بعد دید پررو میشم گفت یا میدمش بهزیستی .گفتم جهنم هر غلط میکنی کن
شروع کرد ما از اون موقع که اومدیم اینجا تو پررو شدی(قبلا پیش مامانش بودیم)برمیگردیم همونجا (خونمون خالیه قراره بدیم مستاجر)میگف میریم همونجا یا میریم یا سیکتیر دوباره بهم گفت
گفتم من اونجا نمیام بری سراغ دوستای ...وثت ن پیش عیاشا از این خبرا نیست اون وسطا هم دیگرم زدیم یعنی اون به من حمله کرد گردنمو گرفت منم هولش دادم زدمش شوکه شده لود منم خلاصه یکی دو بار بهم گفت برو منم نشستم یه فص گریه کردم فکرامو کردم پاشدم غرور له شدمو جمع کنم برم
خلاصه پاشدم لباسامو خرت و پرت جمع کردم حاضر شدم همه ی اینا برای اولین بار بود یه حس عجیبی بود گذاشتم پله برم گفت داری میری گفتم اره سیکتیرمو میزنم گفت میخوای داستان درست کنی گفتم فعلا که تو دنبال داستانی
خلاصه پاشدم لباسامو خرت و پرت جمع کردم حاضر شدم همه ی اینا برای اولین بار بود یه حس عجیبی بود گذاشتم ...
خب نرفتی؟
مادرم یاعلی گفتو،مرا زاد😊نماد حلال زادگی عشق علی و اولادش🤫🤫 👈👈🙆🙋عضوکمپین مبارزه با کلمات تهوع آورِ😷:شوشو(شوهر)😧آخایی سِز(سزارین) آقایی😈عجقم(عشقم)🙊رل🤑🤑😷عجیجم(عزیزم)😒پشمل(پسر)😶آز(آزمایش)😐پری😕کراش😩😷😷تودلی کنجد😱دوزپسر😟خودم پز به ما چه،به توچهمن توام یا تو منی😶اسی(استارتر)😕😧😧اِستا(استامینوفن)😷😧😬😦بِِز(بذار)👉👉😦😦فاصله اجتماعی😕😐میحرفونم😱😱😱پروتکل های بهداشتی😡😬کیوت😧پارتنر🐒پسمل😤دخمل😐😕کادر درمان بیمارستانِ .... ازتون متنفرم،بچه م هیچ گناهی نداشت با سهل انگاری کشتینش😓😓😓