من یه ادمی ک نشخوارفکری زیاد میکنم و کافیه یه نفر بد باهام حرف بزنه تا ده روز هی تو ذهنم مرورش میکنم و اضطراب میگیرم
الان اومدم مرخصی هی زنگ میزنن با لحن بدو تند همکارام ک فلان وسیله کجاست؟فلان برگه رو‌کجاگذاشتی و...
این دونفر هم چشم ندارن کسی بره مرخصی فقط خودشون باید برن،حتی چشم ندارن بیینن اضافه کار واسم رد شده سررریع شر درست میکنن و زیراب میزنن
میدونم برگردم میخوان برام دردسر درست کنن و الکی بگن کارشو نکرده و رفته اینم بگم ک دخترخاله همدیگه ن
خب خودتو درست کن
حستو با تمام وجودم درک میکنم منم دقیقا همنطوریم زود از حرفای آدما بهم می‌ریزم
محیط کار قبلی من همین بود دقیقا
منم یه روز صبح وسایلامو ریختم تو پلاستیک اتوبوس گرفتم برگشتم شهرمون یه پیام دادم که دیگه نمییام
و دیگه هم نرفتم
ول کن بابا، تهش میگن نیا دیگه، چرا اعصابت و خورد میکنی
گلم مشکلتونو حل کنید وگرنه تمام دنیا برای شما میشه استرس و نشخوارهای بیشتر
منم اخلاقم عین شماست. کلی به حرفهای همکارا فکر میکنم. اونا هم تنها هنرشون زیرآب زنی است.
اونقدر اینکار رو کردن که فرستادنم جای دیگه اداره.
اینجا راحت شدم .
قدیم فکر میکردم خانومها زیرآب زنی خوب بلدند اما حالا فهمیدم آقایون یکساعته تمام زندگیتو با خاک یکسان می کنن.
