ماشین لباسشوییمون خروجی نداره، باید لوله شو بزارم تو چاه وقتی که روشنش میکنم، ایندفه که لباس ریختم فراموش کردم بزارم آشپزخونم پر آب شد،
به شوهرم گفتم بهم گفت دهاتی هستی، از این به بعد باید با دست لباس بشوری و اینا، بعدشم حرف زدیم گفت تو حقیری، هیچی نمیفهمی و خلاصه حرفایی که منظورش همین بود
امشب یه قرار کاری داره که خودش ازش سر در نمیاره زیاد، من چون مرتبط با رشتمه میدونم چی به چیه. تا الانم هرچی حرف زدیم با طرف قرارداد من حرف زدم، امشب میخایم بریم برای حرف های حضوری و بستن قرارداد.
میدونمم زندگیمون با این کار از این رو به اون رو میشه.
حالا به نظرتون بهش بگم من دهاتی هستم و هیچی نمیفهمم خودت تنهایی برو.
خودش هیچی نمیدونه ازش
میدونمم اگر اینو بگم خودش تنهایی میره، نمیگه من سر در نمیارم بیا بریم
حالا چیکار کنم به نظرتون؟