من تجربه رابطه زیادی ندارم،، 32سال دارم و دوتا رابطه کلا داشتم که هردو به خیانت منجرشد یکی طی 6سال،دوستی، یکی طی 10 روز دوستی..دومی ده روز بیشتر رابطم طول نکشید ولی اولی که 6سال بود میفهمیدم و سکوت میکردم اخرشم خودش گفت ازسکوت تو باید ترسید... همینکه فهمیدم میدونه که من فهمیدم خیانتای قبلیشو به روش اووردمو رهاش کردم برای همیشه... زنش بهش خیانت میکنه الان،، چندوقته پیش بعداز9سال دوری دایرکت داده بود منم بلاکش کردم،، به همه فامیل هم گفتم ببینید برگشته،، زن داره بچه داره ولی بازم پیگیرمنه... دیگه ازش خبری نشد،، فک کنم به گوشش رسوندن.. چون من اصلا باهاش حرف نمیزنم.... حتی برخوردی نکردم... ادن حساب نکردم
من تجربه ی چندانی ندارم و همین دوتارابطه. منو به مرز جنون کشید،، بی اعتمادم کرد...
بعداز چندین سال تنهایی وارد رابطه شدم باسختی اونم ده روز نشده خیانت کرد.. داغون تراز داغون شدم...
با همین حال اکثر همکارانم اقاهستن
همه هم درکنارمن دردودل میکنن...دیگه شناختمشون
ممنونم ازتون،، بله توضیحاتم در همین باره بود
تجربه داشتن زندگی مشترک یا رابطه با مردان متعدد،،
سواد اخلاقی آدما رو بالا نمیبره...
من خیلی ادم نکته سنجی هستم،،عاطفی هستم و شغلم کاملا با احساسه... اما درمورد همچیز با منطقم تصمیم میگیریم حتی عشق و رابطه م،، باید منطقی باشه،، از نظربنده اگر عشق به تنهایی حکومت کنه میشه جنون...
ولی اگر منطق حکومت کنه،، عشق میشه ناب و واقعی و خالص
