سه چهار سال پیش پسر عموم بهم ابراز علاقه کرد گفت که از کوچیکی ازت خوشم اومده و درکل عاشقتم.
منم چون واقعا بهش حسی نداشتم بهش گفتم فقط به چشم پسر عموم میبینمت.
ولی حالا...
نمیدونم چرا و چجوری شد ولی احساستم
نسبتبهشعوضشد . اینبار من احساساتمو بهش گفتم .ولیگفتکهمثلخواهرممیدونمت
ودرکلدیگهاونادمسابقنیستم:)
بااینحرفشواقعادلمشکست..
ولییهحسعجیببهممیگهکهحرفاشواقعی نبود ینی اینکه شاید شرایط زندگیش مجبورش کرده باشه که اینارو به من بگه.ازیهطرفدیگهام رفتاراشو میبینم که حتی به زور نگامم میکنه.
حالاموندمکهممکنهیهادمواقعاانقدرتغییرکنه؟!!
حرفاشُباورکنمیانهه؟!!