۱۰ ساله زندگی میکنم با خوب و بدش ساختم،ولی یذره حرمت منو نگه نمیداره.همش عذابه زندگیم باهاش،پول یواشکی همش ب خانوادش میده،دریغ از یه پول دندون آدم
خلاصه بدجور حالم خرابه .امروز بهش گفتم میخوام خونه خالم برم کلاس تتو پیشش خوبه پول نمیگیره،برگشته میگه گوووه زیادی نخور ،جر و بحث!شلوارشو گشیده پایین در اورده چیزشو ک ببین چه خواهر و مادری ازت ب گ ا م
شرمم میاد بگم ولی دلم پره😭😭😭😭
میگه ببین چ بلایی سرت بیارم.کاری کنم ک گوه خوردن بیفتی .همش بی حرمتی میکنه چیزی هم بگی پول خرجی نمیده از خونه میره.
الانم رفته،هفته پیش بیرون رفتیم خواهرش تو ماشینمون بود.کرم نرم کننده دستمو میمالیدم برگشته میگه خوب میرسی ، ب ما ک کرم نمیدی،گفتم بیا بزن خوب سرمو محکم کوبوند ب شیشه ماشین ک حرف نزن همونجوری هی محکم میکوبوند جلو خواهرش،اتوبان سرعتش بالا بو د ۱۷۰،۱۸۰ عقب پسرم ترسیده بود میگم بابا یواش ،میگه ب تو چ مال خودمه دوست دارم جلو خواهرش گفت