تا به هوش اومدم بعد از عمل اقای دکتر بیهوشی کنارم وایساده بود توی حال خودم نبودم محکم دستم رو زدم خورد به شکمش گفتم سردمه رفت برام پتو اورد.. بعد که پتو رو انداخت روم تازه فهمیدم چی شد🤦🏻♀️
موفقیت در این نیست که چه چیزی در پیش رو داریم، موفقیت در این است که چه چیزی در پشت سر به جا میگذاریم.
به جای شکر، نمک ریختم تو حلیم دادم به بچه خواهرشوهرم، بچه بدبخت نمیدونست، همشو خورد، بعد که بلند شد گفت، مامان زندایی حلیم شور درست کرده برو بخور😆خواهرشوهرم گفت بچه تا دو روز فقط آب میخورده...
ی پسره تو دانشگاه ازم خوشش میآمد تو راهرو دیدمش خواستم با غرور و کلاس از کنارش رد شم همینکه ازش رد شدم رسیدم ب پله قشنگ چهار پنج تا پله غل خوردم اومدم پایین مانتو شلوارم خاکی شد دو سه نفر دورمو گرفته بودن میگفتن چیزیت نشد دخترا هم لباسامو میتکوندن من خودمم اون موقع دوست داشتم زمین دهن باز کنه برم توش پسره هم اصلا نزدیکم نشد از دور نگا میکرد حتما تو دلش داشت میگفت چقدر دست و پا چلفتیه