من و یکی از دوستام از اواخر دبستان همو میشناختیم و دوست بودیم ولی دوستای معمولی توی راهنمایی صمیمی تر شدیم و توی یه اکیپ بودیم سال سوم راهنمایی با هم بیشتر وقت میگذروندیم ولی وسطای همون سال از هم جدا شدیم و تا آخر سال دیگه با هم حتی حرف هم نزدیم
آخرای سال بود که بهم گفت مجبور بود به خاطر چندنفر با من قهر کنه و جدا شیم و کلی اصرار کرد و منم قبول کردم و دوست شدیم دوباره
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
|••| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا میرسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا میشود، مجازاتش مرگ است•| |•به تو چه کَس چه کند هرچه کند کَس به تو چه•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس میکردم•|
تو دبیرستان رشته های مختلف رفتیم و ارتباطمون کمتر شد ولی حداقل هفته ای یه بار چت میکردیم تا اینکه یهو دیگه ازش خبری نشد و تقریبا تا آخر دبیرستان ازش خبری نگرفتم و نمیدونستم چش شد که یهو رفت
یه مدت خیلی پیام میداد و من چون درگیر دانشگاه بودم اندازه اون وقت خالی برای چت کردن نداشتم و برای همینم یه بار بهش گفتم که امروز کار دارم فردا دوباره چت میکنیم
دوباره دیگه بهم پیام نداد و بهش میگفتم چرا پیام نمیدی میگفت که چون من گفتم کار دارم ولی بعد یه مدت فهمیدم بهونشه