2777
2789
عنوان

از دست خواهرشوهر حسود چیکارکنم واقعا خستم کرده

| مشاهده متن کامل بحث + 2201 بازدید | 140 پست
 دیگ‌مطمئن شدم ک کم عقلی کاملا .     من  ۱۰ ساله ازدواج کردم یه پسره ۳ سالو نی ...

شماهم گورت کم کن از تاپیک من اویزیون  سمج

کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار
 فدات بشم‌گلم . بخدا جدی میگم اخه  سطح دغدغه  ی ادم‌چرا باید لباس همرنگ با خواهر یا ...

دقیقا حالا دوماه هست عقد کرده هزارتا تاپیک درباره این خاهرشوهر بیچاره زده ببین چن سال بکذره میهاد چ بلایی سر این خانواده بیاره 

کوکد همسری همینه

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

شما متوجه  تاپیک ایشون نشدی گلم . مجدد رجوع کن بخون

چرا عزیزم متوجه شدم ولی نظر قبلیم ریپلای به حرف شما بود

ولی انصافا قبول کنید که اگه آدم هر چی خرید یکی بعدش بره عینشو بخره اصلاً کار خوبی نیست نشونه این نیست که از سلیقه طرف خوشش اومده یجور اذیت کردنه چون استارتر گفت که خواهرشوهر  از لجبازی شب مهمونی همون پالتو رو پوشیده بود !



عزیزم‌ واقعا خوبه به نظر منم‌که الگو بشی . ببین چقد سلیقت خوبه که‌کپی برداری میکنن. حالا همین خواهر ...

درسته عزیزم ولی تمام این پنج سال اینجوریه. واقعا یه جاهایی عذاب آور میشه. من آخه خیلی می گردم تا یه چیزی رو بپسندم و بخرم. بعد اینا میرن می گردن ساید باورت نشه دوسال بعد تو یه مغازه پیدا میکنن و میگن اون پالتوت رو پیدا کردیم در حالیکه من دارم میگردم یکی دیگه بخرم. یعنی فکر و دغدغه یه آدم دوسال این باشه فکر نکنم از رو مثبت اندیشی باشه آخه شناخت هم دارم ازشون. مثلا رنگ زرد دوس نداره یکیشون بعد دید تیشرت زرد پوشیدم رفت دو تا خرید جالب اینجاست تو یه ساعت نشستنمون اونجا، میره لباس عوض میکنه که نشونم بده خریدتش

عجیب نیس؟


به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
شماهم گورت کم کن از تاپیک من اویزیون  سمج

     امثال من مقصریم ک شماهای نخاله رو  ادم‌حساب میکنیم   واس تربیت نداشته ات متاسفم .    اونی ک باید گم شه تویی.  بیشعور  ک احترام بزرگتر کوچیکتر حالیت نیست . جنبه انتقاد نداری بیجامیکنی تاپیک میزنی . دیگ    پیام  ننویس   احمق 

تو فقط خودتو داری ، پَ  مراقب خودت باش ❤🌼
 دیگ‌مطمئن شدم ک کم عقلی کاملا .     من  ۱۰ ساله ازدواج کردم یه پسره ۳ سالو نی ...

ببین فک میکنه ازدواج کرده شاخ فیلو شکونده از تاپیکاش فهمیدم تا قبل اینکه پسره بگیرتش آویزونه همین خواهر شوهره بوده مث چی میپرستیدتش براش گریه میکرده همین ک پسره گرفتتش دیگه خرش از پل گذشته اون روشو نشون داده حالا فک میکنه همه مث این درگیر شوهر کردنن بعدم ب زور پپیدا کنن فک کنن تک و خاصن جالبش اینجاست🤣🤣🤣🤣🤣

دقیقا حالا دوماه هست عقد کرده هزارتا تاپیک درباره این خاهرشوهر بیچاره زده ببین چن سال بکذره میهاد چ ...

  بی ادبو بی تربیته .     کاش بحای  عروس کردنش  اول خوب تربیتش میکردن .   ☺   اتلاف وقته بخدا   دلسوزیو ادم‌حساب کردن یسریا اینجا . 

تو فقط خودتو داری ، پَ  مراقب خودت باش ❤🌼
اینایی که دم از دل گنده میزنن تو واقعیت مشکل تو براشون پیش بیاد میرن لباسو از تن طرف درمیارن به آتیش ...

به خدا همینه اصن تو ک نمیتونی ادمو ذرک کنی چرا میای زیر تاپیک ادم فقط خوششون میاد مردم ازاری کنن باید خودشون نشون روانپزشک بدن

کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار
ببین فک میکنه ازدواج کرده شاخ فیلو شکونده از تاپیکاش فهمیدم تا قبل اینکه پسره بگیرتش آویزونه همین خو ...

  وای جدی 😄😄😄😄😄😂😂😂😂 جرررر.  😂😂😂😂😂😂     

تو فقط خودتو داری ، پَ  مراقب خودت باش ❤🌼
    امثال من مقصریم ک شماهای نخاله رو  ادم‌حساب میکنیم   واس تربیت نداشته ...

چون خودش خیلی آویزون این خانواده بوده فک میکنن همه مث خودشن ب منم میگف  تا اینکه من مجبور شدم رفتم تاپیکارو‌خوندم دیدم خودش آویزون بوده ب این خانواده فک میکنه اینکه تو تاپیک جواب بقیه رو‌بدی آویزونی چون تاپیکو این تک و خاص زده🤣🤣🤣🤣

چون خودش خیلی آویزون این خانواده بوده فک میکنن همه مث خودشن ب منم میگف  تا اینکه من مجبور شدم ر ...

    😂😂😂😂😃😄  سم  خالص 

تو فقط خودتو داری ، پَ  مراقب خودت باش ❤🌼
ببین فک میکنه ازدواج کرده شاخ فیلو شکونده از تاپیکاش فهمیدم تا قبل اینکه پسره بگیرتش آویزونه همین خو ...

عزیزم خواهرشوهرشو که نمیشناسی. شاید بعدا با این دختر افتاده سر لج. آخه یه عده از جمله خواهرای همسرم بعد عقد تازه متوجه میشن مادرشون یه پسری هم زاییده بوده. من این چیزی که عروس خانم گفت درک کردم. از دل پاک نیست این کارا همش از رو بدذاتیه

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
 وای جدی 😄😄😄😄😄😂😂😂😂 جرررر.  😂😂😂😂😂😂    

یک سر ب تاپیکاش بزن🤣اون موقعه  دوران دوستیش همین خواهر شوهر بنده خداش یک ادم مظلوم و خوب بوده الان ک عقد کرده شده حسود و‌این خانم تک و‌خاص

به خدا همینه اصن تو ک نمیتونی ادمو ذرک کنی چرا میای زیر تاپیک ادم فقط خوششون میاد مردم ازاری کنن بای ...


شما ک جنبه نظر منفی نداری تاپیک نزن وقتی یک تاپیک میزنی یک سریا مخالفن یک سریا موافق وقتی جنبه نظرات مخالفو نداری و توهین میکنی نزن  بعدم شما بیشتر احتیاج داری ب روانپزشک

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز